سفر به جزیره زیبای کیش

دخمل قشنگم رو برای اولین بار بردیم کیش چون خیلی کوچولو بود و جزیره هم گرم با با جون گفت تو زمستون بریم که دخملم اذیت نشه الحق که هوا تو جزیره عالی بود خیلی جالب بود که ما که اینجا تو رو با لباس خیلی گرم میبردیم بیرون اونجا با لباس کاملا تابستونی میبردیم بیرون و تازه خانم گاهی گرمش هم میشداینم عکس دخملم بغل باباش جلو بازار پردیس 2

مسافرت خیلی قشنگی بود با دو تا از دوستامون رفتیم آقای صالحی هم دو تا دخمل ناز دارن دختر کوچولو مهسا خانم از شما سه ماه بزرگتر بود و غذای کمکی میخورد ولی شما گل من فقط شیر میخوردی و من اذیت غذا درست کردن نمیشدم دوست دیگمون اقای محمودی بودن که یک پسر کوچولوی شیطون و با نمک داشتن و من از اینکه با اونا رفتیم سفر خوشحالم چون بهمون خیلی خوش گذشت عزیز دلم بابا جون گفته بود از هر چی لباس فروشی هست تو کیش یک تیکه لباس انتخاب کنم و برات بگیرم خلاصه کلی برات لباس و کفش و کلاه خریدیم خیلی با مزه بود برا بابا و منم خرید کردیم  سه هفته تا عید مونده این هفته سه تایی رفتیم خونه مامانی جون چون خودشون مریضن و نمیتونن کارای عیدشون رو انجام بدن  با هر سه تا خاله و دختر خاله هات خونه مامانی رو اساسی تمیز کردیم فرشا رو خاله جون داده بود بیرون شسته بودن و ما هم پرده ها رو شستیم و در و دیوارو دسمال کشیدیم بابا جون هم یک بید مجنون تو حیاط خونه مامانی کاشتن باغچه رو بیل زدن و آماده شد تا موقش گلای قشنگ بکارن  خونه خودمون هم یک روز خاله شهین اومد وسایل سنگین رو بهم کمک کرد و تغییر دکوراسیون دادیم از اون به بعدم که صبحا سر کاریم عصرا که شما خانم خانوما اجازه میدی من کم کم کارای خونمون رو میکنم ولی بیشتر شبا که باباجون با شما بازی میکنه منم میرم دنبال خانه داری و نظافت چند تا قالیچه هم بود  بابا جون تو حموم برامون شست چون تو آپارتمان نمیشه شستشو کرد پرده تو پذیرایی رو عوض کردیم خونه کلی خوشگل شدخلاصه خیلی دوست دارم این اولین عیدی هست که ما هم با نی نی میریم خونه اقوام عید دیدنی و این خیلی قشنگه گلم امیدوارم سالیان سال زندگی پر برکت و موفق و شادی داشته باشی