کودک من دنیای من

دختر قشنگم

1394/3/5 12:23
نویسنده : پریسا
187 بازدید
اشتراک گذاری

امروز دقیقا شدی 20هفته آزمایشهای غربالگری مرحله اول و مرحله دوم رو انجام دادم و شکر خدا که همه چی خوب بوده و نه شما و نه خودم هیچ کدوم مشکلی نداشتیم چند روزی هست که دارم تکونهای نازت رو حس میکنم وای خدا چقدر قشنگه حس مادر شدن حس اینکه میدونی یک موجود شگفت انگیز که ثمره عشق خودت و همسرت هست داره تو وجودت رشد میکنه و خیلی زود میخاد بیاد تو زندگیمون

دختر قشنگم بابایی اسم نیلا رو برات پیشنهاد داده منم از آهنگش خوشم اومد فعلا داریم نیلا جون صدات میکنیم البته بابایی که باهات حرف میزنه بهت عسل بابا جیگر بابا طلا بابا خلاصه تا دلت بخاد شما رو دوست داره و برات لاو میفرستههی میاد دستش رو میزاره رو شکمم دلش میخاد زودی تکونهات رو حس کنه ولی شما هنوز خیلی کوچولو هستی حرکاتت از بیرون شکم من حس نمیشه انشا الله به زودی حرکاتت رو حس کنه مطمئنم کلی ذوق میکنه

راستی قشنگترین اتاق خونمون که تا قبل این اتاق مهمان بود رو بابائی برای دختر نازش خالی کرده تخت مهمان رو بردیم اتاق آخر سالن اونجا کوچیکتر بود بابائی گفت خوشکلترین قسمت خونه مال دخملمون منم قبول کردم البته نمیزاشت کمک کنم میگفت دست نزن دخترم اذیت میشه خودش به تنهایی تخت مهمان و آینه و دراور رو برد اتاق آخر سالن رفتیم برات سرویس چوب دیدیم هر جا که فکر کنی گشتیم هر جا تولید کننده و وارد کننده بوده رفتیم آخه مامانی جونت گفت سرویس چوب رو با سلیقه خودمون سفارش بدیم گفت هر چی پسندیدین مشکلی نیست من حساب میکنم ولی بابائی میگه نمیخاد خیلی گرون باشه ولی حتما باید شیک باشه سفارش بدیم بیاد خونه حتما عکساش رو برات میزارم دختر قشنگم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)